تعطیلی اجباری
سلام به جیک جیکو های خودم حال و احوال چه خبرا جون دلم براتون بگه دو روز تعطیل بودیم اولیش عید مبعث بود و دومیش به یمن ورود گردو خاک نه چندان کشنده و حدود 32 برابر حد مجاز امروز هم هوا به خرابی دیروزه ولی خوب نمیشه همیشه تعطیل باشیم باید بیایم چرخ مملکتو بچرخونیم در نتیجه در میان غبار شدید مشرف شدیم اداره... تو این چند روز به طور کامل خونه بودیم و شما هم حوصلتون سر رفت مدام رفتین پشت در گفتین ددر جگرم کباب این ددر های شماست اندر وقایع این چند روز بگم که روز دوشنبه یه مهمون عزیز داشتیم به نام " عمه شیرین " که نوه خاله بابا ایمان هست و هر چی از خوبی و مهربونی خودش مامان و بابا و همسرش و همچنین عمه هاش بگم کم گفتم همیش...
نویسنده :
مامان انیس
11:43